روایتی «ایرانی و ضد تحریف» از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
محمد محبوبی نویسنده جوان کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» که تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای بر کتاب او امروز چهارشنبه 9 آبانماه 1403 و در آستانه سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سیزدهم آبانماه سال 1358 رونمایی شد، در گفتوگوی مفصلی که با سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنهای داشته، نامگذاری کتاب به «ایستگاه خیابان روزولت» را ایهام آمیز و دو وجهی دانسته، وجه اول آن را وجود خیابان روزولت (شهید مفتح فعلی) در ضلع شرقی سفارت آمریکا و همچنین وجود عمارت مرکزی سفارت به عنوان یک ایستگاه اطلاعاتی عنوان کرده و افزوده است: وجه دوم ایهام این است که مسئلهی تسخیر سفارت آمریکا موضوعی است که رجال سیاسی یا فعالان حوزهی سیاسی و پژوهشگران این حوزه نمیتوانند بیتفاوت از کنارش عبور کنند. باید حتماً تعیین تکلیف بکنند و موضع خودشان را مشخص کنند. در واقع، در سفارت آمریکا باید یک توقفی داشته باشند و موضع خود را روشن کنند، چرا که این یک مسئلهی دنبالهدار است که مسائل جاری ما را هم درگیر خودش کرده است.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تقریظ خود بر این کتاب ضمن قدردانی از تلاش ارزشمند نویسنده کتاب، مرقوم کردهاند: «نام انتخاب شده برای کتاب عالی است.»
کثرت اسناد آمریکایی در مقابل قلت اسناد ایرانی تسخیر
محبوبی اسناد را به عنوان اصلیترین منبع نگارش کتابش اعلام کرده و گفته است که از اسناد طرف غربی و اسناد بایگانی سازمان ملل استفاده و تلاش کرده است برای اولین بار اسناد طرف ایرانی در این موضوع را نیز ببیند.
محبوبی یکی از منابع اسنادی خود را اسناد ساواک در سوابق روابط ایران و آمریکا اعلام کرده و افزوده است «حرفهای ناگفتهای در آنجا به چشم میخورد.»
محبوبی تصریح کرده است که «بیش از 95 درصد منابع موضوع تسخیر سفارت آمریکا در تهران آمریکایی هستند و ما در تولید منابع دست اول بسیار ضعیفتر هستیم.»
نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» در این باره افزوده است که «از 66 گروگان، بیش از 30 نفر کتاب خاطرات خود را از زمان آزادی (سال 59 به بعد) منتشر کردهاند. اما از حدود 350 تا 400 دانشجوی پیرو خط امامی که طرف دیگر واقعه بودند، تا کنون بیش از سه کتاب خاطرات منتشر نشده است. این نشاندهندهی یک عدم توازن و معادلهی نابرابری در تولید منابع است.»
محبوبی این عدم توازن را ناشی از اولا؛ شفاهی بودن ادبیات سیاسی در ایران برخلاف آمریکا و ثانیا؛ عدم اهتمام مراکز پژوهشی، اسنادی و سندپژوهی به تقویت ادبیات مکتوب و گردآوری تاریخ شفاهی، ضبط و انتشار آن دانسته و از این مسئله به عنوان «آسیب عمیق» متوجه به این مراکز نام برده است.
او ضعف این مراکز را ناشی از «بیمسئلگی» و اقتضائی عمل کردن در مناسبتهای خاص و مسائل جاری دانسته است.
اسنادی که هرگز به آنها دست نیافتیم
نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» از «پراکندگی اسناد» در سازمانهای مختلف به عنوان مشکلی بزرگ و از «دسترسی به اسناد» به عنوان مشکل بزرگتر یاد و تصریح کرده است که «نمیدانم حالا این فرهنگ سازمانی ایران اینطور است یا مدیریت مراکز اینطور است، که دسترسی به اسناد بسیار دشوار بود. این چیزی است که پژوهشگران این حوزه، اگر از اغلبشان بپرسید، میگویند یکی از مسائل جدیشان دسترسی به سند است. یعنی مانعتراشیها و اشکالات بروکراتیک و غیرضروری که پیش پای پژوهشگران ایجاد میشود، باعث میشود دسترسی به اسناد ایرانی بسیار سخت شود. در واقع، دسترسی به اسناد آزاد شدهی کشورهای غربی راحتتر از برخی از بایگانیهایی بود که حتی تا آخر کار هم ما به آنها دسترسی پیدا نکردیم.»
محبوبی اسناد منتشر نشده داخلی درباره تسخیر لانه جاسوسی را «خیلی زیاد» عنوان کرده و افزوده است که «سازمانهای مختلف، وزارتخانهها، ادارات و نهادهای غیردولتی اسنادشان را در اختیار خودشان نگه میدارند. و خیلی از مواقع، دسترسی به این سندها امکانپذیر نیست.»
منطقه محروم تاریخنگاری ایران
او واقعه تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 را «یکی از مناطق محروم تاریخنگاری ایران» شمرده و گفته است: «در کتابهای تحلیلی که از اوایل دههی 60 انتشارشان شروع شد، بیشتر از زاویهی دید آمریکاییها به موضوع نگریسته شده است.»
این نویسنده جوان همچنین گفته است که «رهبر انقلاب در سخنرانیهای متعدد به این موضوع اشاره کردهاند و لحن عتابآمیز ایشان نشاندهندهی ضرورت درک این مسئله توسط مراکز اسنادی و پژوهشی کشور است.»
رهبر معظم انقلاب در تقریظ خود بر این کتاب مرقوم کردهاند که «این کتاب پُرکنندهی یکی از خلأهای رسانهئی و تبلیغاتی ما است. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند.»
تسخیر، واکنشی ریشهدار در کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد
محمدمهدی اسلامی، معاون پژوهشی سابق مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و از دستاندرکاران تهیه این اثر نیز در یادداشتی که درباره کتاب نوشته، گفته است: «تازه چند ماهی بود که در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مشغول به فعالیت شده بودم که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با دانشآموزان از اینکه تاریخ شروع اختلافات ایران و آمریکا را برخی تحریف میکنند گله کردند و با اشاره به کودتای 28 مرداد 1332 علیه دولت مصدق گفتند: «آمریکاییها آمدند وسط میدان و در یک کشور مستقل با یک دولتی که دولت ملّی و مردمی هم بود و به آنها اعتماد هم کرده بود - مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد و چوبش را خورد- آمدند در یک چنین کشوری کودتا کردند و یک رژیم فاسدِ خبیثِ ظالمِ بیرحمی را سرِ کار آوردند.»
او در یادداشت خود در این باره افزوده است: «یادآوری کودتا در این مناسبت برایم جالب بود، زیرا من هم در برابر شبهه پراکنی در خصوص این اقدام دانشجویان، محکمترین دلیل برای ضرورت تسخیر در روزهای توطئه پراکنی سفارت آمریکا را تجربه کودتا میدانستم. چه آنکه در برخی کتابهای ترجمه شده درباره کودتای 28 مرداد، خوانده بودم که پس از تعطیلی سفارت انگلیس در سیام مهر 1331 توسط دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه وقت ایران، دست انگلیس برای کودتا بسته مانده بود و برای کودتا ناگزیر به شراکت با «آمریکای دارای سفارت» شده بود. حال روزهایی که ردپای آمریکا در بسیاری از مشکلات ساختگی ایجاد شده در روزهای اول انقلاب دیده میشد، آن تجربه تاریخی ملّی قابل نادیده انگاشتن نبود. متن تسخیر را باید در این پسزمینه تفسیر کرد، امری که به علت فاصله زمانی بسیاری به آن دقت ندارند و نیاز دارد به تصویر کشیده شود. اما از این سخنرانی، موضوع «تحریف تاریخ» برایم جالبتر بود. زیرا به یک دغدغه پرتکرار ایشان تبدیل شده بود اما همه کسانی که وظیفه سازمانی در این خصوص داشتند و شعارهای غلیظ میدادند، در عرصه عمل کار چشمگیری نکرده بودند.»
و حالا، تسخیر لانه جاسوسی با روایت ایرانی
محبوبی نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» درباره «زاویه دید ایرانی» کتاب خود به واقعه تسخیر لانه جاسوسی گفته است: «در روایتهای مختلف، شما میتوانید یک واقعه را به گونهای تعریف کنید که سرآغاز منازعهی روابط ایران و آمریکا، تسخیر سفارت باشد، یا اینکه به 28 مرداد و کودتای آن سال برگردد. جامعهی ایران از این منظر، تسخیر سفارت آمریکا را یک حرکت واکنشی و تدافعی میبیند؛ به نوعی یک اقدام پیشدستانه برای مقابله با اتفاقی که تجربهی تاریخی آن را نشان داده است.»
محبوبی «چرایی تسخیر سفارت آمریکا به علت جمعآوری اطلاعات در حالی که همه سفارتخانهها در حوزه مأموریت خود به این امر مبادرت میکنند» را شبههای زنده و منطبق با «روایت آمریکایی» از واقعه تسخیر دانسته و گفته است: «چیزی که ما تلاش کردیم در کتاب نشان بدهیم و اسناد هم به خوبی این را نشان میدهد، این است که سفارت آمریکا در تهران اکتفا نمیکرد به جمعآوری اطلاعات در حوزهی مأموریت. بلکه بسیار فراتر از آن، یعنی در واقع کارکرد اصلیاش عملیات در حوزهی مأموریت بود؛ یعنی مداخله در امور داخلی ایران از طریق سفارتخانه. ما در بخشهای قبل از تسخیر این را توضیح دادیم که به چه شیوهای بوده، حتی با تزریق پول و سرمایهی زیاد، دلارهای زیادی در گروههای سیاسی این اتفاق صورت میگرفت.»
او یکی از اسناد مهم مؤید عملیات مداخله سفارت آمریکا در امور داخلی ایران را که در کتاب آمده است، سندی مربوط به یک هفته مانده به تسخیر لانه جاسوسی میداند که به تاریخ 7 آبان 58، نوشته شده و تام آهرن رئیس ایستگاه سیآیای در تهران، طی گزارشی سه ماهه به استنسفیلد ترنر رئیس سازمان سیآیای، ابعاد مختلف فعالیتهای عملیاتی ایستگاه سیآیای در تهران را توضیح میدهد. از جمله فعالیتهایی که روی گروههای سیاسی و ائتلافسازی انجام میدادند برای روی کار آوردن یک دولت همسو و تزریق پول برای این کار و فعالیتهایی که در کردستان انجام میدادند و زمینهسازی برای سازماندهی و آرایش دادن به نظامیان برای یک عملیاتی که در آن مقطع زمانی، سند نگاشته شده، هنوز آمادگی وجود نداشت و به یکی دو ماه آینده موکول میشود.
نویسنده کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» در باره این سند گفته است: ما تعبیر کودتا داریم؛ یعنی فهم ما از این عملیات، عملیات کودتاست. همهی اینها یک مجموعه اتفاقاتی است که خارج از مأموریت رسمی نمایندگیهای سیاسی در دول خارجی انجام میشود.
انتهای پیام/